چشمانم به نگاهت حسودی می کنند
و نگاه مشتاق و تشنه تو
به دستان گریزان من
ناگسستنی است
چقدر خستگی ناپذیرست
آشوب نگاه تو
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات
برای توووووووو
برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی
بگو تمام تو مال من است
دلم میخواهد
حسادت کنم
به خودم
نمیدانی
چطور گیج می شوم
وقتی هرچه می گردم
معنی نگاهت
در هیچ فرهنگ لغتی
پیدا نمی شود
کلمات بی صدای تو روحم را نوازش می کند
انگار در پس تنهایی
انگشتان آشنایی ساز مرا می نوازد
به وسعت لبخند آهنگین می شوم
نت های آرام ، کوتاه و مداوم لحظه دلنشین می شود
آرام می شوم
و چه آهنگِ زیباییست
این آهنگِ بودن و نبودنِ تو
بدون سیب
کاشف جاذبه می شدم،
تنها اگر :
من و تو و نگاهت،
قبل از نیوتن بودیم
من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم
نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم
عزیز ِ دلم
هنوز وقتی آسمان ِ دلم ابریست
لمس ِسبک ِ دستان ِ مهربانت را رویِ مو هایم حس می کنم
تو هنوز با تمام ِ نبودنت
تنها پناهگاه ِ من از این آدمهایی
مصرعی از قلب من
با مصرعی از قلب تو
شاه بیتی می شود در دفتر و دیوان عشق
دیگر برایم مهم نیست
برایم مهم نیست دیگران
چه میگویند زیرا
من فقط خودم هستم
خودم ، که عاشق تو هستم